آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ یکی از نیازهای اساسی زندگی و از عوامل رشد و موفقیت انسان، برخورداری از احساس شادی است؛ به همین دلیل میبینیم که نظام هستی به راههای مختلف، اسباب شادی را برای او فراهم میکند. بهار، طبیعت زیبا، طلوع خورشید، باران و نغمه پرندگان از پدیدههای طبیعی است که شادی را برای آدمی به ارمغان میآورد. اسلام نیز بهعنوان نسخه جامع زندگی سعادتمند که حیات طیبه را برای انسان مدنظر دارد، برای شادی ارزشی ویژه قائل است و راههای درک آن را پیشبینی و طراحی کرده است.
آیات قرآن بهصورت کلی به شادی اشاره کردهاند، اما آیات مرتبط با شادی دو دستهاند؛ دستهای از آیات، مؤمنان را دعوت به شادی کردهاند؛ مانند آیه: «قُلْ بِفَضْلِ ا... وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ [ای رسول خدا!]به خلق بگو که شما باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوید [و به نزول قرآن مسرور باشید]که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که برای خود میاندوزید» (یونس، ۵۸).
همچنین قرآن، زمانی که وعدههای الهی درباره نصرت و پیروزی اهل کتاب بر مشرکان مجوس، محقق میشود، میفرماید: «.. یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِا...؛ و در آن روز [که رومیان فاتح شدند]مؤمنان شاد میشوند به یاری خداوند.» (روم، ۴). برپایه این آیات، شادیها براساس ارزشها و اهداف مقدس قرآن و پیروزی موحدان بر مشرکان است.
گروهی دیگر از آیات قرآن، نوعی از شادی را مذمت میکنند؛ برای مثال قرآن در داستان قارون که فردی خودخواه و مغرور بود و شادیهای مستانه داشت، از زبان قومش میفرماید: «إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ ا... لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ؛ به خاطر بیاور هنگامی که قوم قارون به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن که خداوند، شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد» (قصص، ۷۶).
همچنین در بیان عذابهای دوزخیان میفرماید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ؛ این [عذاب]بهدلیل آن است که بناحق در زمین شادی میکردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی میپرداختید» (غافر، ۷۵). شادی در مظاهر دنیوی، شادی بهدلیل مال و ثروت، شادی بهخاطر علم و دانش، شادی توأم با فراموشی و همچنین شادی همراه با غفلت و تمسخر، از دیگر شادیهای ناپسند در فرهنگ قرآن کریم است.
شاد بودن بهعنوان یکی از نیازهای اساسی و تأثیرگذار در زندگی آدمی، محل توجه ویژه پیشوایان دین قرار داشته است، لذا خود نیز با چهرهای گشاده با مردم برخورد میکردند. استاد مطهری در اینباره مینویسد: «علی (ع) مردی بود بشاش. برخلاف مقدسمآبهای ما که همیشه از مردم دیگر، بهای مقدسی میخواهند، همیشه چهرههای عبوس و اخمهای درهمکشیده دارند و هیچوقت حاضر نیستند یک تبسم را به لبان خود بیاورند، علی (ع) همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش روبهرو میشد؛ مثل خود پیامبر (ص). علی (ع) با مردم مزاح میکرد، مادام که به حد باطل نمیرسید؛ همچنان که پیامبر (ص) مزاح میکرد».
از مجموع سخنان امامان معصوم (ع) چنین برمیآید که مزاح و شوخی تا اندازهای پسندیده است. ایشان بهطور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخطبعی را بهطور نسبی و در شرایط خاص، ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران تا حدی که به افراط نرسد، مزاح میکردند. از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است: «من هم نماز میخوانم و هم میخوابم، هم روزه میگیرم و هم غذا میخورم، هم میخندم و هم گریه میکنم، پس شخصی که از راه و روش من روی گرداند، از من نیست» (عیون اخبارالرضا (ع)، ج یک، ص۳۱۹).
در سیره پیامبر (ص) است که وقتی یکی از اصحاب خود را غمگین میدیدند، او را با شوخی کردن شاد میکردند و میفرمودند: «خداوند نفرت دارد از ترشرویی فرد در چهره برادرش». امیرالمؤمنین علی (ع) نیز درباره ضرورت شادی میفرمایند: «شادی، روح را باز میکند و نشاط را برمیانگیزد» و نیز از ایشان است که: «کسی که شادیاش اندک باشد، آسودگی او در مرگ است». امامعلی (ع) همچنین تأکید میکنند: «وقتی روز شادی دراختیارت قرار گرفت، از آن دوری نکن؛ زیرا وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری، از تو صرفنظر نخواهد کرد» (شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۲۸۶، حکمت۲۷۰).
اسلام برای شادی، معیارهایی را نیز درنظر گرفته است که رعایت آنها، فرح قلبی و انبساط خاطر دائمی به انسان میبخشد؛ ازجمله این معیارها اطاعت خداوند است؛ چنانکه امامعلی (ع) میفرمایند: «شادی مؤمن، بهسبب طاعت پروردگارش است و حزنش، بر گناه و عصیان است» (غررالحکم و دررالکلم، حدیث۵۵۹۴). پرهیز از گناه و آزار و اذیت دیگران، تمسخر و استهزا و لهو و همراهی با میانهروی، از دیگر معیارها و شروطی است که آموزههای دینی برای شادی برمیشمارند؛ چنانکه از مولای متقیان (ع) است که فرمودند: «خوشحالی تو از چیزی باشد که در آخرت، برایت مفید است و اندوهت برای از دست دادن چیزی از آخرت باشد.
آنچه از دنیا بهدست میآوری، تو را خشنود نسازد و برای آنچه در دنیا از دست میدهی، زاریکنان تأسف مخور» (نهجالبلاغه، ص۳۵۷، نامه۲۲). شاد بودن به شادی اهلبیت (ع)، نیز از عوامل اصلی در شاد بودن مؤمنانه است. امامرضا (ع) به ریانبنشبیب فرمودند: «اگر دوست داری در درجات عالی بهشت با ما باشی، به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش» (بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۶).
از دلایل اصلی کاهش نشاط و پدید آمدن افسردگی؛ احساس فقدان و از دست دادن فرد یا شیء محبوب است. توصیههای اسلام و روانشناسان اسلامی، این است که انسان سالم نباید به محبوبهای فناپذیر و ازبینرفتنی، وابستگی و دلبستگی یابد که با از دست دادن آنها دچار احساس غم و اندوه شود. در این زمینه، حضرت علی (ع) در کلامی گوهربار میفرمایند: «شادی انسان، از بهدست آوردن چیزی است که هرگز آن را از دست ندهد».
اسلام، مصداق شادیهای پایدار و زوالناپذیر را رازونیاز عاشقانه، دعا و نیایش با شوروحال، نماز با حضور قلب، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیر کردن گرسنهای بینوا، دیدار بستگان، گفتگو با دوستی صمیمی، ابراز عشق به همسر و فرزندان، ایجاد سرور در دلها و امثال آن معرفی کرده است که اینها طرب و شادی بیشتر و پایدارتری را ایجاد میکنند.
شادی از راههای متعدد، تأمین میشود که برخی از آنها عبارتند از: ایمان، نداشتن نگرانی و اضطراب و افسردگی و رسیدن به اطمینان قلبی. اساسا شادی فراهم نمیشود، مگر با ایمان به قدرت خداوندی که سرچشمه همه نیکیهاست. یکی دیگر از از راههای اصلی شاد زیستن، رضایت و خشنودی به قضا و قدر الهی در ظاهر و باطن و به زبان و عمل است.
امامعلی (ع) میفرمایند: «به قضای خداوند خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی». ورزش نیز از عواملی است که به شادی و نشاط کمک میکند. از امامصادق (ع) در اینباره نقل است که فرمودند: «۱۰چیز باعث نشاط است؛ ازجمله پیادهروی، سوارکاری، شنا در آب و نگاه کردن به طبیعت» (وسائلالشیعه، ج۲، ص۱۱).
***
بنا بر آنچه گفتیم، اگرچه آموزههای دینی برای شادی و نشاط اهمیتی ویژه قائل هستند، برای آن معیار و ملاکی نیز تعیین کردهاند و شادیهایی را که در راستای اهداف مقدس اسلام و احیای ارزشهای انسانی باشد، ممدوح و پسندیده میدانند، لذا باید گفت در مقابل رویکرد افراطی و مجاز شمردن هر نوع شادی و نشاط در زندگی انسان و نیز رویکرد تفریطی به دین مبنیبر مخالفت با هر شادی و نشاط که ناشی از نبود شناخت درست آموزههای دینی است، رویکردی متعادل، واقعگرا و علمی به دین وجود دارد که نشاط را با ارائه بایدهاونبایدها جهتدهی کرده است و برای فرد و اجتماع، زندگی همراه با سعادت را بهدنبال دارد.